...از چشمه

...نکاتی که شاید به درد کسی بخورد

...از چشمه

...نکاتی که شاید به درد کسی بخورد

...از چشمه

اصولا وصیت نامه ما را به یاد تقسیم اموال و حساب کتاب مادی می اندازد.اما شاید وصیت ،که گاهی واجب می شود ذکر و انذاری باشد برای کسانی که می خواهی تجربه ات را تجربه نکنند و به گفته ی پدر روحی له الفداء:گران دیگران را ارزان بخر! و گاهی تجربه ها هم قابل اعتماد نیستند چون امکان اشتباه در نقل و تحلیلشان هست.پس شاید بهتر باشد تجربه ها را بیمه کرد با پاکی از اشتباه و اگاهی محض راستگویی و خیر خواهی ...

کلمات کلیدی
بایگانی

جرعه ی عشق 5-بهانه های ما

پنجشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ب.ظ

ما به خدا که میرسیم خیلی گرون فروشیم ولی به شیطان مفتِ مسلم با رخیص ترین(ارزان ترین) قیمتها با او معامله می کنیم. نقد نمی دیم نسیه حاضریم...

به خدا قسم خنده داره و چه بسا خنده های ما که از گریه غم انگیز تر است. این رنج عظیم ماست که ما داریم به خاطر چیزهایی از حسین می بریم که...

حضرت اومدن خیمه زدن همراه ابالفضل و علی اکبر با ابن سعد و پسر ابن سعد و غلام ابن سعد جمع شدن شش نفری. حضرت به ابن سعد میفرمایند که تو میشه بیای با ما باشی همراه ما باشی. عاشقانه ترین حرفهایی است که امام به ابن سعد میزنند: می تونی با من باشی؟! 

اون میگه خونه من در کوفه خراب میشه ، حضرت میفرمایند برات خونه میسازم ؛
میگه باغم رو میگیرن حضرت میفرمایند در مدینه به تو باغ میدهم میگه زن و بچه من رو میکشن و ...

و اینها درددل های خود منه و من دارم خودم رو میبینم که ما به خاطر چه چیزههایی داریم از امام جدا میشیم که این ها باید ما رو به امام متصل می کرد و با اونها پیوند می زد...

من جانبازم، مریضم،گرفتارم ، نفسم بالا نمیاد و.... 
حرفی نیست. با چی می خواهیم معامله کنیم؟ با همه قصر های دنیا با همه نگاه های همه مطبوعات چی های دنیا که به تو بگن باریک الله تو خوبی؟ این مزد تو بشه؟

به حرف قانع ام، [اما] به اون بهشت نقدی که در دل من میگذره، غنای حاضر رو ازش چشم می پوشم، غنای حاضر این وسعت قلبی منه ، این سینه فراخ منه...که همه رنج ها، کهکشان رنجها در دل علی و فاطمه شناوره و اینها اخ نمیگن...

اگر حسین دنبال زهیر راه افتاده، دنبال اون عبیدالله حر جعفی راه افتاده، دنبال حر و دنبال ابن سعد راه افتاده این حسین ، حسینیه که به جبرئیل راه نمیده. وتر الموتوره، به جبرئیل اجازه نمیده که کمکش کنه. خدا شاهده این حرفها حرف های تام و تمامه. الوتر الموتر رو شما تو زیارت عاشورا می خونید این ها حرف نیست.

تنهاست و خودش مقطوعه است و از همه چیز خودش رو بریده. ولی با همه این بریدنها میاد تو کوچه پس کوچه های مکه و مدینه علی میگرده؛ تو بیابونهای نینوا حسین میگرده یه یار پیدا کنه که چی؟که نئشش رو بیاره تو خیمه ها کنار علی اکبر و ابالفضل بذاره(هم ردیف و هم مقام اونها قرار بده.)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۰۸
عبد الله

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی